زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
 

حبس نقب‌زننده خانه





حبس نقب‌زننده خانه از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به حقوق زندانی و درباره حکم زندانی‌کردن کسی است که سوراخی برای ورود به خانه شخصی و دزدی از آن ایجاد می‌کند. روایاتی وارد شده است که نقب‌زنندۀ به خانه و شکنندۀ قفل و مانند آن، زندانی می‌شود.
برخی از فقهای امامیه مانند محقق حلی و مامقانی حکم به تعزیر و تادیب داده‌اند؛ زیرا بر این کار، دزدی صدق نمی‌کند و دسته‌ای دیگر مانند علّامه حلی در تحریر الاحکام آن را مصداق دزدی قرار داده‌اند که در نتیجه حکم آن حدّ است. امّا از اهل سنّت، مانند عمر بن عبدالعزیز و ابویوسف دربارۀ ایشان قائل به حبسند.


۱ - روایات



۱. عن علی (علیه‌السّلام) انه اتی بلصّ نقب بیتا فعاجلوه و اخذوه، فقال: «عجلتم علیه، و ضربه، و قال: لا یقطع من نقب بیتا، و لا من کسر قفلا، و لا من دخل البیت و اخذ المتاع حتی یخرجه من الحرز، و لکن یضرب ضربا وجیعا و یحبس و یغرّم ما افسده؛ (و در آن کلمۀ «یحبس» نیست.) دزدی که به خانه‌ای نقب زده بود، دستگیر شد و نزد علی (علیه‌السلام) آوردند. حضرت فرمود: پیش از دزدی او را گرفتید. حضرت (علیه‌السلام) او را تعزیر کرد و زد و گفت: حکم کسی که به خانه‌ای نقب زند یا قفلی بشکند یا وارد خانه‌ای شود و چیزی بردارد ولی هنوز آن را خارج نکرده، قطع نیست، بلکه شدیدا زده می‌شود و به حبس می‌افتد و غرامت اشیای از بین برده را می‌دهد.

۲ - آرای فقیهان شیعه



۱. شیخ طوسی: اگر گروهی با هم نقب زدند و وارد محلی شدند و بسته‌بندی کردند و تنها یکی از آن‌ها جنس را بیرون آورد تنها همان یکی در صورتی که به حدّ نصاب باشد، قطع [عضو] می‌شود … و گفته است: اگر دو نفر نقب زدند و یکی از آن‌ها وارد خانه شد و کالا را نزدیک دریچۀ نقب آورد و دیگری دستش را بیرون آورد و آن را از داخل حرز برداشت [عضو] او قطع می‌شود نه آن‌که داخل خانه است. این نظر ماست و دسته‌ای گفته‌اند: بر هیچ‌یک، حکم قطع جاری نمی‌شود. حال اگر یکی نقب زد و منصرف شد و نقب باقی بود و شخص دیگری گذر کرد دید حرز باز است، وارد شد و چیزی برداشت بر هیچ‌یک حکم قطع جاری نمی‌شود؛ زیرا اولی نقب زده و چیزی برنداشته و دیگری از حرزی که باز است برداشته است.
۲. محقق حلّی: اگر نقب زد و به مقدار نصاب برداشت و در آن نقصی ایجاد کرد که قیمتش از نصاب کمتر می‌شود و سپس آن را بیرون برد، حکم آن قطع نیست، مثل این که لباس را پاره کند یا گوسفند را ذبح کند.
[۸] ابن رشد اندلسی، محمد بن احمد، بدایة المجتهد، ج۲، ص۴۵۰.

۳. همو: اگر انسان نقبی زد و چیزی بیرون نبرد گرچه آن را جمع و بسته‌بندی و حمل کرده باشد قطع بر او واجب نیست، بلکه تادیب و عقوبت می‌شود.
۴. علّامه حلّی: اگر نقب زد یا حرز بسته‌ای را باز کرد، دزدی تحقق یافته است…
۵. آیةاللّه مامقانی: اگر نقب زد و به مقدار نصاب برداشت و پیش از این که به مقدار نصاب از حرز بیرون بیاورد دستگیر شد، حکم آن قطع نیست بلکه تعزیر می‌شود.
[۱۲] مامقانی، عبدالله، مناهج المتقین، ص۵۰۴.

نظر نگارنده: فقیهان امامیه چند صورت برای نقب ذکر کرده‌اند که در هیچ‌یک حبس نیست. آری، در کلمات بعضی از ایشان عقوبت و تادیب وجود دارد که گرچه ظاهرش تازیانه زدن است؛ ولی به معنای گسترده‌اش شامل حبس هم می‌شود.

۳ - آرای دیگر مذاهب



۱. ابویوسف: کسی که به خانه‌ای یا مغازه‌ای نقب زده و وارد آن شد و جنس را جمع‌آوری کرد، ولی قبل از بیرون بردن دستگیر شد، حکم آن قطع نیست، مجازات و زندانی می‌شود تا توبه کند.
۲. صنعانی: خبر داد ما را عبدالرزاق، از معمر، از خصیف جزری، گفت: گروهی جنسی را که در میان خود داشتند گم کردند [در حال جستجو] نقبی را در خانه دیدند بیرون آمده، نگاه کردند دیدند دو نفر در حال فرارند به یکی از آنان که جنس در دست او بود رسیدند و دیگری خود را نجات داد. اوّلی را آوردند و او گفت: من دزدی نکرده‌ام این شخص (یعنی شخص فراری) مرا اجیر کرده و این جنس را به من داده بود تا ببرم، نمی‌دانم آن را از کجا آورده. خصیف گفت: جریان او را به عمر بن عبد العزیز نوشتیم او به ما دستور داد وی را مجازات و در زندان نگه داریم و عضوی را نبریم.
نظر نگارنده: در این مورد ضرب، عقوبت و زندان مشکل است؛ چون جرم او ثابت نشده است.
۳. ابن حزم: عدی بن ارطاة، با عمر بن عبد العزیز دربارۀ شخصی که خانه‌ای را نقب زده، وارد خانه شده، اجناس را جمع‌آوری کرده و در خانه دستگیر شده بود، مکاتبه کرد. وی جواب داد: او به خانه نقب نزده تا اجناس آن را برای کار خیری جمع‌آوری کند. او را مجازات شدید کن، به زندان بینداز و فراموش نکن که دربارۀ او به من گزارش کنی.

۴ - پانویس


 
۱. تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج۲، ص۴۷۳، ح۱۶۹۱.    
۲. نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل (به نقل از:دعائم الاسلام) ج۱۸، ص۱۳۵، ح۴.    
۳. نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل (به نقل از:دعائم الاسلام) ج۱۸، ص۱۲۸، ح۴.    
۴. طوسی، محمد بن حسن، المبسوط، ج۸، ص۲۹.    
۵. محقق حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام، ج۴، ص۱۷۹.    
۶. نک:طوسی، علی بن حمزه، الوسیله، ص۴۱۹.    
۷. خویی، سید ابوالقاسم، مبانی تکملة المنهاج، ج۱، ص۳۱۵.    
۸. ابن رشد اندلسی، محمد بن احمد، بدایة المجتهد، ج۲، ص۴۵۰.
۹. ابن براج طرابلسی، عبدالعزیز، المهذّب، ج۲، ص۵۴۰.    
۱۰. محقق حلی، جعفر بن حسن، نکت النهایه، ج۳، ص۳۲۱.    
۱۱. علامه حلی، حسن بن یوسف، تحریر الاحکام، ج۲، ص۲۳۳.    
۱۲. مامقانی، عبدالله، مناهج المتقین، ص۵۰۴.
۱۳. ابویوسف، یعقوب بن ابراهیم، الخراج، ص۱۸۷.    
۱۴. صنعانی، عبدالرزاق، مصنّف عبدالرزاق، ج۱۰، ص۱۹۸، ح۱۸۸۲۰.    
۱۵. ابن ابی‌شیبه، عبدالله بن محمد، مصنّف ابن ابی‌شیبه، ج۱۰، ص۱۱۸، ح۸۹۶۹.    
۱۶. ابن حزم اندلسی، علی بن احمد، المحلّی، ج۱۱، ص۳۲۰.    


۵ - منبع



• طبسی، نجم‌الدین، حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص۱۳۶-۱۳۸.






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.